#آلا_پارت_77

این کُری خوندن یه ساعت طول کشید عین یه ساعت هم شیرین پیداش نبود وسط یکی از کُری هایی که من داشتم می خوندم بود که...
- عروس خانم !
سلاله رو به روم بود . . .
آروم گفتم : واااای! رفته باباش رو آورده! دیوار کو سرم رو بکوبم روش.
سلاله شالش رو جلو کشید وگفت : سلام حاج آقا.
برگشتم دیدم حاج آقا داره جدی نگام می کنه.
آرو گفتم : سلام حاج آقا
سردار تازه از در اومد تو. به جمع نگاهی کرد و بعد رو من زوم کرد و شاکی نگام کرد و حاج آقا رو به من گفت : چی شده؟
رجبی - حاجی طرف حساب...
حاج آقا بدون این که رجبی رو نگاه کنه دستش رو بالا گرفت به معنی "ساکت باش" و به من نگاه کرد و گفتم :
ده روز پیش قرارداد بستیم، پنجاه میلیون پیش دادیم با روزی یه تومن که قرار شده آخر کار بدیم، من فقط ده میلیون دکور زدم این جا، مانکن گرفتم، وسایل آوردم... امروز اومده می گه همسایه ها شکایت می کنند. شما چرا نگفتید cat walk تو حیاطه؟ من پس فردا "شو" دارم آقا داره بهونه میاره که مبلغو بالا ببرم...
حاج آقا - قرارداد بستید؟
- بله پشیمونی هم داره، شیرین...
شیرین از پشت سردار اومد بیرون، برم بزنم تو سر بی عرضه اش ها! آلا! باز شروع کردی زشت و شَل و علیل شدی کافی نبود! باز خرده گرفتن شروع شد؟
شیرین قرار داد رو داد به حاج آقا و حاج آقا و سردار به قرار داد نگاه کردن و رجبی گفت : حاج آقا من هیچ وقت با زن معامله نمی کنم...
- آخه بامبولی در میاری زنا زیر بار نمی رن.
سردار نوچ کرد و با نگاش اشاره کرد بیام کنار، رومو با حرص ازش برگردوندم و حاج آقا گفت : چرا به من نگفتی!؟
سعی کردم آروم و مسالمت آمیز با حاجی حرف بزنم :
حا آقا این کار منه، شما به اندازه ی کافی دردسر های شغلی خودتون رو دارید، من خودم باید از پسِ کارام بر بیام. شیرین هم اومد چون می خواست کاری کرده باشه، من قصد پنهان کاری نداشتم...
حاج آقا به رجبی نگاهی جدی کرد ولی به طرف من حرف زد و گفت : تو نباید با هر مسئله ای رو به رو بشی، با هر کی معاشرت داشته باشی که اذیتت بکنند.
سلاله یه سقلمه بهم زد و حاج آقا گفت : شما آقای...
رجبی یه قدم اومد جلو و با غرور ساختگی گفت : رجبی هستم.
حاج آقا : شما با من بیا...
- حاج آقا.
حاجی در حالی که بر می گشت دستش رو به معنی صبر کن بالا برد و از حیاط بیرون رفت و رجبی هم به دنبالش. سردار اومد جلو و زیر آرنج منو گرفت و شاکی با صدای خفه گفت»: صدات رو انداختی رو سرت مثل قلدرای محل با یه مرد داری کل کل می کنی. فکر کردی همه سردارند. تو به چه حقی اصلا داری ...

@romangram_com