#آلا_پارت_50

کیفمو پرت کردم طرفش و جیغ زدم :گمشو عوضی .
کیفم صاف خورد تو سینه اش،کیفمو برداشت و گفت:وایستا میگم...
با حرص به جلو حرکت کردم و گفتم :
_وایستم ؟میدم بابات بکشتت مرتیکه عوضی ،من چرا کوتاه میام،من چرا باید بخاطر تو هر کاری بکنم تو منو نابود کردی من چرا سازگاری میکنم...
سردار تا آرنجمو گرفت،برگشتم محکم با حرص زدم تو گوشش ،برق سه فازش پرید.
دستشو روی جای چکم گذاشت وانگشت تهدیدمو طرفش دراز کردم و گفتم:
_اینو یادت بمونه ،این سیلی برای رفتارت ،منم که آدمم،تو یه عوضیه آشغالی،تو منو از زندگی ساقط کردی ،منم که داد می زنم این عروسی یه مسخره بازیه ،دلقک بازیه،من میگم برای من اهمیتی نداره...یه آشی برات بپزم اون سرش نامعلوم...چراغ بردار بیفت دنبالم ...
سردار_آلا!من یه لحظه ...
داد زدم:
_هیس صدای نکره اتو نشنوم مرتیکه ،برو گمشو ...
به راهم ادامه دادم واستادم برای یه ماشین دست بالا بردم،سردار اومد طرفم دستمو آورد پایین و گفت :
_عه !آلا...
هولش دادمو با حرص گفتم :درد بابام ،گفتم گمشو ،دیگه صنمی نداریم . مقابلم ایستاد و آروم ،سعی میکرد لحنشو آروم کنه گفت:
سردار_ببخشید .
_برو کشکتو دوغ کن بچه ننه،مگه من مسخره ی تو و باباتم ؟بابات منو مجبور کنه عروس بشم تو برای من قد قد کنی که چه اهمیتی داره؟برای تو یه چیز اهمیت داره اون زنیکه ی هر جایی...
_اووو،بهت اجازه ...
جیغ بلندتر زدم:
_دهنتو ببند ببینم بابا ،تو اجازه نمیدی ؟تو کی باشی که اجازه بخوام ازت یه برده ی احمق که یا بابات کنترلت می کنه یا اون زنه،هان؟هان؟
بدت اومد،بسوز مونده قدر من بسوزی«با حرص و لج گفتم»: اونم هر جاییه فهمید ف*ا*ح*ش*ه است ،زنی که به عمد بره زیر یکی دیگه جاش تو آشغالاست .
سردار محکم دستمو گرفت کشید طرف خودش ،منم محکم هولش دادمو داد زد:
_تو بی جا می کنی که میخوای بری،من بهت می گم چیکار باید بکنی...
دست به کمر شدم و گفتم :تو؟ببخشید شما؟!برو باباتو بیار...
سردار _آلا می گیرم آدمت می کنما بی شعور ،هر چی جوابشو نمی دم،هی تکرار می کنه،دارم مراعاتتو میکنم نفهم که دق نکنی.
چشمامو ریز کردم و گفتم:
_که چی نکنم؟دق چی؟تخم دو زرده ای تو کردی؟دقو نشونت میدم.

@romangram_com