#آخرین_پناه_پارت_147
با خیالت خوب میشم تو رو حس میکنم اینجا
نه نگو دوسم نداری نه نگو
تنهام میذاری نه نگو که از یادت میرم
نه نگو که دیگه دیره نه بری
قلبم میمیره نه نگو از عشق تو سیرم
نه بی تو اینجا چه دلگیرم...
(نه از فرزاد فرزین)
باید بهش میگفت که دوستش داره نباید میذاشت که انقدر غمگین شه اشکاشو با دستمال پاک کرد و به سمت در رفت اما قبل از اینکه باز کنه صدای یاسی باعث شده که پشت در بایسته:
- من میدونم دارم چیکار میکنم...
طاهره با عجز نالید
- بس کن دختر رادین اصلا به تو نگاه نمیکنه...
- بالاخره مجبور میشه .. حالا که این دختره مثل روح شده نقش من پررنگ تره میشه ...
- میبینم ...
اصلا فکرشم نکرده بود که این کارش باعث میشه خیلی ها از جمله یاسی بخوان سواستفاده کنن ...از اینکه به چشم یاسی یه روح و یه زبونی به نظر اومده بود حرصش گرفت میخواست بکشدش...بازکردن ناگهانی در باعث شد که یاسیو مادرش از جا بپرن و با ترس به کسی که بعد از چند روز بالاخره درو باز کرده بود زل بزنن.... کسی که در لحظات قبل اونو روحی نامیده بودن... طاهره خانوم به پتو پت افتاده بود اما یاسی با اینکه ترسیده بود فکر میکرد این همون پناه چند روز پیشه ..پناه دستاشو پشتش گره زد چند قدم دور یاسی که مبهوت ایستاده بود راه رفت..یه قدم به عقب برداشت و با ژست خاصی رو به یاسی گفت:
- فکر کنم قبل درمورد وظیفه وجایگاهت حرف زدم ..الزایمر در این سن... این بار جلو مادرت میگم که اگه..اگه یه وخ فراموش کردی بهت یاد اوری کنه ..تو اینجا فقطو فقط یه خدمت کاریی...
یاسی با حرص دستشو بالا برد پناه با خنده دستاشو حالت تسلیم بالا گرفت:
- ای وای نزن آرایش صورتم بهم میریزه ...(با تغیر اضافه کرد)اینم فراموش کردی که من رزمی کارم.. کافی انگشتت به بدن من بخوره خورد میشی پودر میشی خاک میشیو من از روت میگذرم ..من به همه اینقدر آوانس نمیدم ..بهتره پاتو از کفش من بیرون بکشی یکمی برات گرونه ارزششو نداری متوجه ای که...
پوزخندی به چهره قرمز از عصبانیت یاسی زد برگشت وبه طاهره خانوم نگاه کرد رنجشو تو صورتش دید ...پناه بد دخترشو خودشو وخانوادشو حقیر کرده بود.... چیزی که طاهره از حرفای پناه فهمیده بودو رنجیده بود و یاسی یه کلمه هم متوجه نشده بود این به خوبی مشخص بود..با وجود اینکه قرار بود اینجا بمونه نمیخواست ونباید از طاهره رو اذیت میکرد اما مگه دختره مغروری مثل اون میتونست در برابر حرفای یاسی سکوت کنه ؟؟
romangram.com | @romangram_com