#آخرین_پناه_پارت_134
پناهو رادینو زدند زیره خنده در محفظه نشستند.. ادرینا ایناهم کنار شون جای گرفتند..
ادرینا پرسید:
- خواهرو برادرید؟؟؟؟؟؟
پناه جواب داد:
- نه دختر عمو پسر عمو بودیم جدیدن زنو شوهریم
- پس شمام اومدید ماه عسل؟؟؟
- اره چون رادین اینجا خونه داره تصمیم گرفتیم بیایم اینجا
- از لهجشون واطلاعات عمومیشون معلومه که اینجا زندگی میکردند...شما که خودتون ایران زندگی میکنید؟؟ا
- اره قراره رادینم بیاد ایران یعنی چند ماهی هست که اومده..
رادین عصبی بود از نوع فکری که پناه میکرد ....از اینکه همه جا گفته بود میخوان برگردن... ادرینا دمه گوش کیارش گفت:
- بعد از اینجا بریم قایق سواری...
کیارش دستش را دوره کمرش حلقه کردو اروم جوری که نشنون چیزی به دختره گفت...پناه پرسید:
- شما چطور تفریحی اومدین؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ادرینا گفت:
- نه مام مثل شما اومدیم ماه عسل....
- عه چه جالب...
- بله البته کیارش گفت یا لندن یا پاریس من دیگه گفتم لندن
- عه چرا پاریس نرفتین پاریس عالی من دوسال پیش با پدرم رفتم موقع جشن کریسمس رفتیم ایفل عالی بود...
romangram.com | @romangram_com